در گذشته با به وجود آمدن بازارهای مالی عدهای به مطالعه و بررسی جزء به جزء رفتار بازارهای مختلف پرداختند و روشهایی را برای تحلیل و بررسی ارزش یک کالا ایجا کردند. امروزه نیز با گسترش و همهگیر شدن بازارهای مالی مانند بازار بورس، طلا، سکه، رمزارزها و بازارهای بینالمللی، علاقهمندان و فعالین این بازارها در پی دلایل نوسان قیمتها و همچنین درک و پیشبینی حرکات بازار درآمدند. اکنون دانستن یک روش تحلیلی برای فعالین حوزه بازارهای مالی به یک نیاز اساسی تبدیل شده است.
روشهای تحلیلی رایج در سه دسته کلی تحلیل بنیادی (فاندامنتال)، تحلیل تکنیکال و تحلیل احساسات عمومی (سنتیمنتال) تقسیمبندی میشوند. در ادامه این مقاله به معرفی و بیان مزایا و معایب هر روش تحلیلی خواهیم پرداخت.
اگر بخواهیم یک تعریف کلی و در عین حال ساده را بیان کنیم، میتوان گفت تحلیل علم بررسی، شناخت، درک اجزا و چرایی رفتار یک پدیده یا موضوع به صورت جامع است. شما در فرایند تحلیل، باید دقیقا اجزای یک پدیده را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار دهید و به نتیجهگیری برسید.
تحلیلگر کسی است که با یک روش منظم، قانونمند، تجربی و منطقی به بررسی رفتار یک پدیده میپردازد که این منجر به تصمیمگیری دربارهی آن موضوع و پدیده میشود. یک تحلیلگر باید به صورت بیطرفانه به یک موضوع بنگرد و تحلیل را انجام بدهد تا نتیجه نهایی فارغ از هرگونه سوگیری باشد.
روشهای تحلیل به طور کلی به سه دسته کلی تحلیل بنیادی، تکنیکال و سنتیمنتال تقسیمبندی میشود. دو روش تحلیل بنیادی (فاندامنتال) و تکنیکال روشهای اصلی تحلیل هستند. در حالی که تحلیل سنتیمنتال به نوعی فرعی محسوب میشود که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد و افراد کمتری وارد این نوع تحلیل میشوند.
تحلیل بنیادی روشی برای بهدست آوردن ارزش ذاتی یک کالا است. این روش به تجزیه و تحلیل عوامل تاثیرگذار بر قیمت یک کالا در آینده میپرازد. این عوامل میتواند شامل سیاستگذاریهای اقتصاد کلان، وضعیت اقتصادی صنایع، سیاستهای اقتصاد خرد مانند نحوه مدیریت شرکت، اخبار و رویدادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکتها و ... باشد.
تحلیل بنیادی دید کلی راجع به سلامت مالی و پتانسیل افزایش قیمت در آینده ارائه میدهد. همچنین با بررسی دقیقتر عوامل موثر به شما کمک میکند دچار سوگیریهای کوتاه مدت، هیجانی و تعصبی در تصمیمگیریتان نشوید. این نوع تحلیل، دید بلند مدتی به سرمایهگذاری دارد و شما را از نوسانات کوتاه مدت و هیجانی قیمت دور نگه میدارد.
یکی از معایب مهم تحلیل بنیادی زمانبر بودن و پیچیدگی این نوع تحلیل است. زیرا باید اطلاعات موجود به صورت دقیق و تخصصی بررسی شود که نیازمند نیروی متخخص در این زمینه است. عیب دیگر تحلیل بنیادی این است که زمان مشخصی برای شروع رشد قیمت ارائه نمیدهد و برای افرادی که قصد استفاده از نوسانات بازار را دارند مناسب نیست.
تحلیل تکنیکال یکی از محبوبترین و پرکاربردترین روشهای تحلیل است. در این نوع تحلیل، با توجه به سابقه و تاریخچه قیمت یک کالا که به صورت نمودار ترسیم شده است و استفاده از ابزارها، الگوها و تکنیکهایی که به صورت تجربی بهدست آمده است به بررسی وضعیت کنونی قیمت یک کالا میپردازند.
در این روش پس از تحلیل تکنیکی نمودار یک کالا شما باید به یک ذهنیت و دیدگاهی نسبت به قیمت کنونی و رفتار احتمالی آینده قیمت برسید. این روش در تمام بازارهای مالی اعم از بازار بورس، رمزارز، طلا و ... که از نمودار قیمتی در آن استفاده میشود کاربرد دارد. این روش برخلاف تحلیل بنیادی، نقاط و زمان خرید و فروش را به شما میدهد و برای بازههای کوتاه مدت و هم بلند مدت استفاده میشود.
بارزترین مزیت این سبک را میتوان این دانست که این روش در تمام بازارها و تمام بازههای زمانی کاربرد دارد. یادگیری این سبک نسبت به تحلیل بنیادی آسانتر است اما تبحر و مهارت در تحلیل تکنیکال نیاز به سالها تمرین و تجربه دارد. همچنین دسترسی به منابع و نمودارهای این سبک به راحتی امکان پذیر است. شما در این روش تحلیلی میتوانید نقاط خرید و فروش برای معاملهتان را بیابید.
بزرگترین عیب این روش را شاید بتوان عدم قطعیت تحلیلها دانست. همچنین، این موضوع که تحلیلگران در آن واحد میتوانند نسبت به یک نمودار، تفاسیر بسیار متفاوتی داشته باشند نیز از معایب این سبک شمرده میشود. در این روش گاهی بعضی از ابزارها، تحلیل متفاوتی نسبت به سایر ابزار برای یک نمودار ارائه میدهند که ممکن است باعث سردرگمی تحلیلگر شود.
احساسات در بازارهای مالی یکی از قویترین عوامل نوسانات قیمت هستند. به علم بررسی و شناخت احساسات و عواملی که باعث ایجاد این احساسات در معاملهگران عمده و خرد میشود، تحلیل احساسات یا سنتیمنتال میگویند.
این روش تحلیلی که نسبتا نو ظهور است، نیازمند علم و مهارت بسیار بالایی است، زیرا باید عوامل روانشناختی و جامعه شناسی زیادی را بررسی کرد. فقط در این صورت است که شما به یک بینش جامع نسبت به ذهنیت، احساسات و عواطف اکثریت معاملهگران دست پیدا میکنید. به طور کلی این سبک به دنبال این است تا بفهمد در ذهن معاملهگران چه میگذرد و از نظر احساسی در چه حالتی قرار دارند و بنا به احساساتشان میخواهند چه تصمیمی بگیرند.
شما با تسلط بر این روش به طور دقیقتری میتوانید راجع به اتفاقات و آینده قیمت تصمیم بگیرید. همچنین، با تحلیل تاثیر اخبار و اتفاقات بر احساسات معاملهگران قادر خواهید بود تا زودتر نسبت به سایر تریدرها اقدام به خرید و فروش نمایید و از نوسانات استفاده کنید.
این نوع تحلیل تا حدودی تخصصی و دشوار است زیرا نیازمند آشنایی با علوم روانشناسی و جامعه شناسی میباشد. همچنین، میتوان گفت این روش را نمیتوان به تنهایی استفاده کرد و فقط در صورت استفاده در کنار سایر روشها است که میتواند مفید واقع شده و منجر به تصمیمگیری درستی برای سرمایهگذاری شود.
به طور خلاصه میتوان گفت که تحلیل بنیادی دید جامعی از وضعیت سلامت و پارامترهای اقتصادی ارائه میدهد. تحلیل تکنیکال شرایط نموداری، عرضه، تقاضا و نقاط ورود و خروج را مشخص میکند. تحلیل احساسات نیز دید کلی راجع به ذهنیت و نوع احساسات معاملهگران را تعیین میکند. شما با در دست داشتن این پارامترها میتوانید اقدامات لازم را برای بهرهمندی از سود بیشتر و کاهش ضررهایتان انجام دهید.
این موضوع که شما از کدام روش تحلیلی استفاده کنید به عوامل زیادی بستگی دارد. بازاری که میخواهید در آن فعالیت کنید، بازه معاملاتی شما، روحیات و رفتار شناسی شخصی از جمله عواملی هستند که میتواند بر انتخاب نوع تحلیل شما تاثیر بگذارد. میتوان اینگونه گفت که اگر شما به یک سبک تحلیلی تسلط کامل داشته باشید و سایر سبکها را به صورت حداقلی بدانید، میتوانید ریسک سرمایهگذاری خود را بسیار کاهش دهید.
مهندسی عمران خوندم و طی دوران تحصیل وارد بازارهای مالی شدم. کم و بیش 10 سالی هست که در بازارهای مالی فعالیت دارم و شغل اصلیم محسوب میشه و حدود 4 5 سالی هم میشه که با ...