یکی از دغدغههای اساسی و بااهمیت تحلیلگران و معاملهگران، مبحث شکستِ سطوح است. عدم تشخیص صحیح شکست معتبر یا شکست جعلی میتواند مسیر و نتیجه معاملاتتان را به طور کامل تغییر دهد.
در مبحث شکست سوالاتی از قبیل: شرایط شکست چیست؟ شکست کامل و یا فیک چیست؟ اگر قیمت یک سطح را بشکند، حرکت بعد شکست تا کجا ادامه دارد؟ چطور در حین شکست و یا بعد از آن میتوان وارد معامله شد؟ و… در ذهن تحلیلگران و معاملهگران به وجود میآید که قصد داریم در این مقاله به بررسی این سوالات و مباحث بپردازیم.
شکست یا بریک اوت (Break out) در تحلیل تکنیکال به معنای عبور قیمت از یک سطح در یک تایم فریم خاص است به طوری که قیمت مجددا به محل اولیه خود برنگردد. این عبور، قطعا دارای شرایطی است که باید در نظر گرفته شود و در صورت نبود این شرایط شکست شما معتبر نخواهد بود و ریسک معاملاتتان افزایش خواهد یافت.
از دیدگاه کلاسیک ، دو نوع شکست داریم: یکی شکست کامل و دیگری شکست فیک و جعلی که معامله در هر کدام ازین نوع شکستها متفاوت است.
به شکستی کامل گفته میشود که شرایط و قواعدی مانند کندل قدرتمند در لحظه شکست، افزایش حجم معاملات در شکست ، تثبیت و …. را داشته باشد که پس از رخ دادن این پارامترها نباید قیمت به محل اولیه خود بازگردد و قیمت در جهت شکستِ سطح، از سطح شکسته شده فاصله بگیرد.
شکست جعلی یا فیک معمولا شرایط یک شکست کامل را نداشته و صرفا قیمت با شدو از سطح عبور کرده و بلافاصله قیمت به محل اولیه برمیگردد. این کار معمولا برای فعال کردن حد ضررها و جمعآوری نقدینگی است.
این نوع شکست، 5 مرحله دارد که باید تمام مراحل به طور کامل صورت بگیرد تا بتوان گفت که یک سطح به احتمال زیاد شکسته است. در ادامه شکست کامل و شرایط آن را به طور دقیق به همراه تصویر بررسی خواهیم کرد.
شاید بتوان گفت که مهمترین کار در تشخیص شکست کامل، ترسیم درست سطح و تشخیص تایم فریم آن است. اگر سطحی که ترسیم میکنید در محل درستی ترسیم نشده باشد قطعا تشخیص شکست نیز اشتباه خواهد بود. همچنین تشخیص تایم فریم نیز اهمیت دارد زیرا سایر پارامترهای شکست وابسته به تایم فریم این سطح هستند. به عنوان مثال آرایش کندلی قبل و بعد از شکست، کندل شکست و کندل تاییدیه بعد از شکست باید در همان تایم فریم سطح باشند.
برای تشخیص تایم فریم سطح، باید ابتدا سطحی را ترسیم کنید. سپس تایم فریم را آنقدر بالا ببرید تا سطح ترسیمی شما دیگر تعریف سطح را نداشته باشد. سپس آن سطح، مربوط به آخرین تایم فریمی است که تعریف سطح را داشته است.
به عنوان مثال شما یک سطح پیوت یا سطح منشاء حرکت را در تایم روزانه ترسیم میکنید. سپس همان سطوح را در تایم هفتگی نیز بررسی میکنید. اگر آن پیوت یا منشاء حرکت در تایم هفتگی نیز مشاهده شد و شرایط سطح را داشت، به تایم ماهانه میروید و در آنجا نیز بررسی میکنید که آیا شرایط سطح را دارد یا خیر.
سطوح مورد نظر اگر در تایم ماهانه شرایط سطح یا پیوت را نداشتند، مشخص میشود که آن پیوت یا سطح مربوط به تایم هفتگی است. زیرا تایم هفتگی آخرین تایمی است که سطوح مورد نظر، شرایط پیوت یا سطح را دارا بودهاند.
بهتر است قبل از شکست سطح، آرایش کندلی به صورت فشرده (compress یا CP) باشد و بعد از آن شکست رخ دهد. این حرکت فشرده به یک نکته بسیار مهم اشاره دارد. اینکه مجموع معاملهگران طی این حرکت، برای شکست یا عدم شکست سطح تصمیم گرفتهاند و شکست سطح حاصل حرکت هیجانی نیست.
اما اگر قبل از شکست، حرکت CP یا فشرده را نداشته باشیم، دو حالت به وجود میآید. اولین حالت این است که قیمت به صورت هیجانی از سطح عبور میکند و مجددا به محل اولیه خود بازمیگردد. حالت دوم این است که قیمت از سطح عبور کرده و به محل اولیه بازنمیگردد که در این حالت قیمت محکوم است تا بعد از شکست وارد اصلاح زمانی شده و درجا حرکت کند.
کندل شکست، آن کندلی است که قیمت توسط آن از سطح عبور میکند. در یک شکست کامل، این کندل باید مشخصاتی داشته باشد تا بتوان به شکستی که اتفاق میافتد اعتماد کرد. این کندل باید بدنه نسبتا بزرگی داشته باشد و همچنین تماما بدنه (Full body) و بدون شدو باشد. یا اگر شدویی دارد، آن شدو در جهت شکست سطح باشد.
پس از آن که قیمت از سطح با یک کندل قوی و فول بادی عبور کرد، نوبت به آرایش کندلی پس از شکست میرسد که در اینجا نیز نمودار باید به صورت فشرده و کمپرس بین 3 تا 7 کندل درجا بزند. حرکت فشرده یا کمپرس بیانگر این نکته است که معاملهگران در حال تصمیمگیری در مورد روند ادامه حرکت پس از شکست هستند.
همچنین این درجا زدن قیمت باعث ایجاد سطحی تحت عنوان منطقه پذیرش شکست یا ABO (Accept Break Out) میشود. در دل این منطقه سطحی وجود خواهد داشت که میتواند زیرو تریگر کندل، سطح حاصل از بیس، منشاء حرکت و … باشد (برای ترسیم سطوح و یافتن آنها میتوانید به مقاله ترسیم سطوح یا مقاله حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال مراجعه کنید). از آنجا که این سطح محل تصمیمگیری معاملهگران است، سطح نسبتا قدرتمندی محسوب شده و در آینده توانایی برگشت قیمت را دارد.
اما آخرین بخش در مبحث شکست، شرایط تایید شکست است. میتوان گفت تا زمانی که قیمت از محدوده ABO خارج و از آن دور نشود، شکستی رخ نداده است. به بیان دیگر باید قیمت از ABO خارج شود تا شکست تکمیل گردیده و بتوان گفت یک سطح به طور کامل شکسته شده است.
برای داشتن شکستی کامل، باید مراحل زیر طی شود. در ابتدا باید یک سطح معتبر و صحیح ترسیم کنید و تایم فریم آن را تشخیص دهید. زیرا سطح شما باید در تایم فریم مربوط به خودش شکسته شود.
در مرحله بعد، زمانی که قیمت به سطح میرسد، باید قبل از شکست، نمودار کمی درجا زده و به صورت فشرده حرکت کند، سپس با یک کندل قوی که فول بادی بوده (شدو نداشته باشد یا شدو آن در جهت شکست باشد) باید از سطح عبور کند.
در مرحله بعد نیز قیمت پس از عبور از سطح باید به صورت درجا و فشرده حرکت کند تا شکست بر روی سطح تثبیت شده و مطمئن شوید که قیمت به زیر سطح برنمیگردد. این حرکت فشرده منطقه ABO را تشکیل میدهد.
سپس نمودار باید با کندلی نسبتا قوی از محدوده ABO خارج شود تا شکست تکمیل و تایید شود. در این زمان در دل منطقه ABO به دنبال یک سطح بگردید و آن را ترسیم کنید. این سطح در آینده که قیمت به آن برسد، اهمیت ویژهای دارد و میتواند به عنوان حمایت یا مقاومت قدرتمند عمل نماید.
دو نکته وجود دارد که باید به آن توجه کنید. اول اینکه چنانچه هر یک از پارامترهای شکست وجود نداشت، اعتبار آن شکست کمتر میشود. به معنای دیگر این احتمال وجود دارد که قیمت در آینده به سطوحی که حاصل از شکست است، دقیقا واکنش نشان ندهد.
نکته دوم این است که پس از شکست یک سطح، معمولا قیمت خود را به سطح بعدی از همان تایم فریم میرساند. به عنوان مثال اگر سطحی از تایم روزانه دارید و پارامترهای شکست نیز در همان تایم رخ داده و سطح به طور کامل شکسته است، قیمت توانایی این را دارد تا به سطح روزانه پیش رو برسد.
برای معامله بر اساس شکست، میتوانید به 2 صورت اقدام کنید. اولین حالت، معامله در زمان رخ دادن فرایند شکست است. این نوع معامله بسیار پر ریسک است زیرا احتمال اینکه شکست را به درستی تشخیص نداده باشید زیاد است. همچنین ممکن است دچار نوسانات بازار شده و حد ضرر شما فعال گردد.
حالت دوم، معامله در زمانی است که قیمت به سطحی که در دل منطقه ABO قرار دارد برسد. ریسک معامله در این حالت پایین است. زیرا از نوسانات لحظه شکست خبری نیست.
دیدگاه کلاسیک معتقد است که در مقابل شکست کامل، شکست جعلی یا فیک اوت (Fake Out) قرار دارد. شکست جعلی به این معنا است که قیمت در بازه زمانی کوتاهی از سطح عبور میکند اما نتوانسته آن طرف سطح شکسته شده بماند و مجددا به محل اولیه خود برمیگردد.
اما دیدگاه مدرن معتقد است که شکست فیک یا جعلی به طور کلی وجود ندارد. دلیل اینکه برخی از تحلیلگران یک شکست را جعلی میشمارند، این است که تایم فریم سطحی که باید بشکند را به درستی تشخیص ندادهاند یا قیمت به سطحی از تایم فریم بالاتر رسیده و به آن واکنش نشان داده است که تحلیلگر آن را ندیده است.
تشخیص صحیح شکست و فرایند آن در تحلیل تکنیکال اهمیت بسیار زیادی دارد. از همین رو برای شکست یک سطح باید تمام پارامترهای شکست کامل مشاهده شود. در غیر این صورت ریسک معامله بر اساس شکست بالا میرود.
در فرایند شکست مهمترین نکات، تشخیص تایم فریم سطح مورد نظر و تایید شکست است. درصورتیکه این دو پارامتر نادیده گرفته شوند، تمام شکست زیر سوال میرود و از اعتبار آن به شدت کم میشود. به این نکته نیز دقت کنید که معامله در لحظه شکست به شدت ریسک بالایی دارد و ترجیحا در لحظه شکست معامله نکنید.
مهندسی عمران خوندم و طی دوران تحصیل وارد بازارهای مالی شدم. کم و بیش 10 سالی هست که در بازارهای مالی فعالیت دارم و شغل اصلیم محسوب میشه و حدود 4 5 سالی هم میشه که با ...