شبکه وب جهانی همانطور که از نام آن پیدا است یک شبکه جهانی میباشد که نمیتوان آن را در مرزها محدود کرد. در ارتباطات و تبادل گسترده جهانی، مرزهای ملی نقشی ندارند به همین جهت میتوان گفت فناوری اینترنت و ارزهای دیجیتال خصوصیات مشترک زیادی با هم دارند.
از آنجایی که ارزهای دیجیتال در سیستم مالی تاثیر بسزایی داشته و تبدیل به یک بازیگر مهم در این سیستم شده است، دولتها شروع به بررسی مسائل مربوط به حاکمیت و مقررات کردهاند. در همین حال بسیاری از کشورها ارزهای دیجیتال را پذیرفتهاند درحالیکه برخی دیگر استفاده از آن را محدود و یا کاملاً ممنوع کردهاند؛ چراکه دولتها صنعت رمزنگاری و فناوری بلاکچین را ابزاری انقلابی در سیستم مالی بینالمللی میپندارند و همین امر باعث نگرانی بسیاری از رهبران جهان شده است.
به عنوان نمونه میتوان به سخنرانی هیلاری کلینتون در سال 2021 اشاره کرد که با توجه به خطرات رمزنگاری و ضرورت مقررات در این حوزه طی کنفرانس بلومبرگ سنگاپور بطور جدی گفت: «یک مورد دیگر که امیدوارم دولتها به آن بیشتر توجه کنند، ظهور ارزهای دیجیتال است زیرا این صنعت پتانسیل تضعیف ارزها، تضعیف نقش دلار به عنوان ارز ذخیره، بیثبات کردن کشورها را دارد؛ شاید از موارد کوچک شروع شود اما بسیار بزرگ خواهد شد.» باید گفت این سخنرانی کلینتون بیتاثیر نبود و توجه دولتها را به سمت صنعت رمزنگاری جلب کرد. علیرغم تمرکززدایی ارزهای دیجیتال، مقررات امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد و میتواند عمیقاً توسعه و پذیرش آن را در سراسر جهان تغییر دهد.
به طور کلی مقررات مالی بر دنیای مالی نظارت میکند و محدودیتها، الزامات و دستورالعملهایی را برای مؤسسات آن وضع میکند تا سیستمهای مالی را پایدار نگه دارد و یکپارچگی آنها را حفظ کند. این قوانین برای موسسات مالی سنتی در سرتاسر جهان همیشه در حال تغییر بوده است. بازار ارزهای دیجیتال به عنوان یک حوزه مالی نسبتاً جدید سابقه بازارهای مالی سنتی را ندارد و با توجه به رشد و بلوغ سریع آن اکنون با چشمانداز مقرراتی مواجه است.
با رشد بازار ارزهای دیجیتال، دولتها و سازمانهای بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) به پتانسیل رمز ارزها در ایجاد اختلال در سیستمهای اقتصادی، هم از لحاظ مفهوم دنیای فناوری و هم از لحاظ دردسرساز بودن آن توجه کردهاند. با فروپاشی صرافی افتیایکس (FTX) در نوامبر 2022 (آبانماه 1401) این احساس ناامنی از طرف دولتها چند برابر شد؛ چراکه این صنعت نوظهور اکنون به اندازهای گسترده شده است که تحلیلگران مالی نگران این هستند که اگر قوانین به درستی تنظیم نشود ممکن است پیامدهای اقتصادی کلان نامطلوبی در پیشرو داشته باشیم. همین خطرهای احتمالی باعث افزایش درخواست برای وضع مقررات در این حوزه شده است.
قابل انکار نیست که تنظیم قوانین اثرات مثبت خود را دارد به عنوان مثال مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در رابطه با مقررات ارزهای دیجیتال گفته است که هدف از وضع قوانین رمزنگاری مانند سایر مقررات مالی حمایت از ثبات مالی، شفافیت، حمایت از مصرفکنندگان و سرمایهگذاران و همچنین فراهم کردن بستری برای رشد شرکتکنندگان مختلف در بازار میباشد.
همانطور که در مقدمه این مقاله اشاره شد، ارزهای دیجیتال به مرزهای ملی محدود نمیشود اما تاکنون بیشترین فعالیت نظارتی در این حوزه در سطح ملی صورت گرفته است. این امر نشاندهنده این است که دولتها قصد دارند صنعت رمزنگاری را محدود و همکاری بینالمللی را تبدیل به یک امر ایدهال کنند. اگرچه تقریبا غیرممکن بنظر میرسد که دولتها موفق به محدود کردن صنعت رمزنگاری در سطح ملی شوند اما آژانسهای نظارتی دلایلی برای پیگیری دولتها در این زمینه دارند.
تا زمان نگارش این مقاله از هر پنج آمریکایی یک نفر ادعا میکند که در حوزه ارزهای دیجیتال فعالیت داشته است. همچنین این آمارها در سنگاپور بیشتر نیز میباشد چراکه با رشد بازار، اکثریت جامعه مشتاقانه به این صنعت وارد میشوند تا از تکرار رکود مالی 2008 جلوگیری کنند. به طور کلی هر چه بازار بزرگتر باشد احتمال تنظیم مقررات آن بیشتر خواهد شد. این امر بر این فرض استوار است که هر چقدر رشد بازار بیشتر باشد تاثیر آن بر منافع عمومی بیشتر میشود. از طرفی دیگر طرفداران رمز ارز به این امر اشاره میکنند که ارزهای دیجیتال به دلیل ماهیت خود سعی در جلوگیری از فروپاشی به سبک سال 2008 دارد که این امر ساختار مالی جایگزینی را تشکیل میدهد و از آنجایی که این صنعت تحت تسلط موسسات مالی بزرگ نیست، لازم به بررسی فوری از لحاظ قانونی دارد.
بهرحال تنش مشخصی بین ویژگیهای ماهیتی رمزارز و ماهیت مقررات وجود دارد اما اینکه آیا این یک تنش خلاقانه خواهد بود یا یک تنش مخرب، مشخص نیست. شاید حتی برای حدس و گمان خیلی زود باشد اما به هر حال دولتها شروع به اعمال قدرت در این حوزه کردهاند.
تاریخچه مقررات ارزهای دیجیتال در ایالاتمتحده منعکسکننده بسیاری از قوانین کشورهای غربی است. در اوایل، بیتکوین و دیگر ارزهای رمزنگاریشده از دیدگاه دولت آمریکا نوآوریهای جذابی بودند اما نیازی به توجه آژانسهای فدرال ندارد.
علیرغم اینکه صنعت رمزنگاری توجه کاربران زیادی را به سمت خود جلب کرد اما دولت آمریکا بدون شک انتظار شکست این صنعت را داشت. با این حال بطور شگفتآوری، ارزهای دیجیتال نه تنها از جامعه حذف نشد بلکه روزبهروز هم از نظر ارزش و هم از نظر محبوبیت رشد کرد؛ بطوری که آژانسهای نظارتی ایالاتمتحده مانند کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) که وظیفه آنها نظارت بر بازارها و محافظت از سرمایهگذاران است، برای مدتی منتظر شکست پدیده رمزنگاری ماند ولی در نهایت، بازار رمز ارزها آنقدر برجسته شد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. مشکلات عرضه اولیه سکه (ICO) در سال 2017 باعث برانگیخته شدن این نهادها نسبت به وضع قوانین شد؛ بهعنوان مثال پس از سقوط صرافی افتیایکس باید دید که چه قوانین اجتنابناپذیری وضع خواهد شد.
در ابتدا نگرانی دولتها فقط به تقلب و استفاده از ارزهای دیجیتال در فعالیتهای غیرقانونی ختم میشد اما در حال حاضر شامل موارد زیادی میشود. تا زمانی که کنگره، قوانینی را تصویب نکرده است که بطور مستقیم درباره رمز ارزها باشد، رویکرد صندوق بینالمللی پول همان چیزی است که «تنظیم از طریق اجرای قوانین موجود» نامیده میشود. مقررات فعلی شامل مقرراتی علیه پولشویی و تامین مالی تروریسم است. این مقررات میتواند در موارد مرتبط با رمزنگاری اعمال شود اما مقرراتی نیستند که با در نظر گرفتن رمزارز تدوین و تصویب شده باشند.
آنچه که در حال حاضر مشخص میباشد این است که چشمانداز نظارتی رمز ارزها آشفته است. با این حال رویکردهای مختلف بسیار زیادی وجود دارد که گاهی اوقات 180 درجه تغییر میکنند بطوری که تعیین موضع یک دولت نسبت به صنعت رمزنگاری سال به سال یا حتی ماه به ماه دشوار میشود.
پیشبینیها همیشه پرمخاطره هستند بهویژه در موقعیتهایی مانند موقعیتی که ارز دیجیتال در آن قرار دارد. فقدان مقررات یا عدم شفافیت قوانین نسبت به این صنعت باعث شده است که فعالان این حوزه برای مهار خطرات احتمالی، معاملات ارزهای دیجیتال را در کوتاهمدت و میانمدت انجام دهند.
با همه این تفاسیر تنها چیزی که تقریباً قطعی میباشد این است که دولتها نمیتوانند ارزهای دیجیتال و فناوری بلاکچین را که زیربنای آنها است را نادیده بگیرند. رمزارز و در نتیجه بلاکچین بخشی از جنبش جهانی بسیار بزرگ مبتنی بر فناوری است که به عنوان «انقلاب صنعتی چهارم» شناخته میشود. در این انقلاب، جهان در حال تحول دیجیتالی است و ارز دیجیتال به سادگی معنا پیدا میکند زیرا هر جنبهای از زندگی ما از آنالوگ به دیجیتال تبدیل میشود. احتمال دیجیتالی شدن پول و دفترکل توزیع شده زیربنایی آن در این انقلاب چقدر اهمیت دارد؟ کلاوس شواب (Klaus Schwab) بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد که بیشتر به خاطر کنفرانس سالانه آن در داووس (Davos) سوئیس شناخته میشود، معتقد است که «بلاکچینها در قلب انقلاب صنعتی چهارم قرار دارند.»
در پایان باید گفت چالش اصلی در این صنعت نوظهور یافتن یک رویکرد درست است. همانطور که میدانیم ترس از پیامدهای احتمالی هوش مصنوعی و مهندسی ژنتیک طبق قوانین کنترل و مدیریت میشود. از همینرو صنعت رمزنگاری نیز میتواند با تنظیم مقررات به نظم مطلوب و همچنین تکثیر بیشتر آن در جامعه بینجامد.
مترجم: عاطفه حیدری
...