خطوط روند یکی از حیاتیترین و پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است. این خطوط نقاط احتمالی حمایت و مقاومت در روندها را مشخص کرده، ریسک معاملات رو کاهش داده و مسیر معاملاتی را برای شما هموار میکند.
پیشتر در مقاله “خط روند چیست؟ خطوط روند در تحلیل تکنیکال” به بیان مفاهیم و بررسی انواع خط روند پرداختیم. همچنین به طور خلاصه به مباحث اعتبار خط روند، نحوه ترسیم و شکست اشاره کردیم.
اما سوال حائز اهمیت این است که این خطوط را چگونه به درستی ترسیم کنیم تا کمترین میزان خطا را داشته باشد. در این مقاله بر آن شدیم تا نکات مربوط به ترسیم خطوط روند و نحوه معامله با این خطوط را به طور عملی شرح دهیم. با ما همراه باشید.
اولین مبحثی ک نیاز است به آن توجه داشته باشید، دانستن پارامترهای اعتبار و قدرت خط روند است. خطوط روند بر اساس چهار پارامتر با اولویتبندی مدت زمان یا بازه زمانی، تعداد برخورد نمودار و خط، تعداد شکستها و عبور قیمت از خط و زاویه خط سنجیده میشود که در ادامه به بررسی این موارد میپردازیم.
یکی از بااهمیتترین موارد، در نظر گرفتن طول عمر یا بازه زمانی خط روند است. به بیان دیگر، هرچقدر طول عمر خط روند بیشتر باشد، آن خط روند معتبرتر بوده و احتمال واکنش قیمت در آینده به آن بیشتر است. به عنوان مثال احتمال اینکه قیمت از خط روندی با طول عمر 1 سال برگردد، بسیار بیشتر از خط روندی است که 5 ماه عمر دارد.
تعداد برخورد نمودار قیمت به خط روند نیز اهمیت بسیار زیادی در اعتبار این خطوط دارد. تعداد برخورد به یک خط نشاندهندهی نوع ذهنیت تمام معاملهگران است. هرچقدر تعداد برخورد بیشتر باشد اعتبار سطح افزایش پیدا میکند.
پارامتر بعدی، تعداد شکست خط روند است. به این معنا که قیمت چند بار توانسته است از خط روند عبور کرده و مجددا به محل قبلی خود بازگشته است. هرچقدر تعداد این شکستها بین اولین تا آخرین برخورد کمتر باشند، خط روند اعتبار بیشتری دارد و توانایی برگشت قیمت در آینده را دارد.
زاویه خط روند نیز یکی از پارامترهای مهم در ترسیم خط روند است. بدین صورت که هرچقدر زاویه خط روند به 45 درجه نزدیکتر باشد، اعتبار آن بیشتر خواهد بود. هیجانات معاملهگران در روندی که با زاویه 45 درجه حرکت میکند متعادل بوده و ازهمینرو این زاویه به عنوان زاویه مناسب انتخاب شده است.
در انتها، هر خطی که بازه زمانی بلندتری داشته باشد و در عین حال تعداد برخورد بیشتر و شکستهای کمتری داشته باشد که به زاویه 45 درجه نزدیکتر باشد، اعتبار بیشتری دارد.
برای ترسیم هر خطی، به دو نقطه ابتدا و انتها نیاز دارید. نقاط ابتدا و انتهای خطوط روند در تحلیل تکنیکال، پیوتها هستند. پیوتهای انتخابی باید در یک روند بوده و هر دو یا کف یا سقف باشند. در روندهای صعودی خط روند را از کفها و در روندهای نزولی خط روند را از سقفها ترسیم میکنیم.
به منظور ترسیم خط روند کافیست متناسب با روند جاری، دو پیوت سقف و یا کف را انتخاب کنید و آن دو را با یک خط به یکدیگر متصل کنید. سپس خط ترسیم شده را به سمت راست طوری ادامه دهید که خط از دو نقطهی انتخابی جدا نشود. این خطوط در آینده ذهنیت حمایتی یا مقاومتی خواهند داشت و احتمال برگشت قیمت را دارند.
یکی از موضوعات چالشبرانگیز این است که خطوط روند را از شدو (سایه) کندلها ترسیم کنیم یا از بدنه کندلها؟ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد و به مرور زمان و با تجربه به دست میآید. اما به طور کلی میتوان گفت این امر به بازاری که در آن معامله میکنید بستگی دارد.
به عنوان مثال، در بازاری مانند فارکس به دلیل اینکه میزان نوسانات قیمت کم بوده و حرکات نوسانی آنی به شدت کم است، میتوان خطوط روند را به طور دقیق و از شدوها ترسیم کرد. اما در بازاری مانند رمزارزها با نوسانات به شدت بالا، نیازی به ترسیم بسیار دقیق خطوط روند نیست و میتوان خطوط روند را از بدنه یا وسط شدوها نیز ترسیم کرد. در چنین بازاری باید خطوط روند را به صورت محدوده در نظر بگیرید نه صرفا یک نقطه و یک خط.
نکته بسیار مهمی که باید بدان توجه داشته باشید این است که گاهی به ندرت، پیش میآید که نمودار به خطوط روند بیاعتنایی میکند و نمیتوان خط روند مناسبی را ترسیم کرد. در چنین مواردی نباید به هر طریقی و به زور نقاط سقف، کف و پیوتها را بدون رعایت اصول اولیه به هم متصل کنید تا یک خط روند داشته باشید.
به عبارت دیگر، نداشتن خط روند بهتر از داشتن خط روند اشتباه است. زیرا خط روند اشتباه، باعث به وجود آمدن ذهنیت اشتباه از وضعیت نمودار میشود که منجر به معاملات اشتباه و ضررهای سنگین خواهد شد. به تصاویر زیر دقت کنید.
موضوع شکست و تشخیص شکست معتبر در تحلیل تکنیکال بسیار اهمیت دارد. زیرا با تشخیص اشتباه شکست، معاملاتتان به خطر افتاده و احتمال ضررهای سنگین وجود دارد. پیشتر در مقاله «خط روند چیست؟ خطوط روند در تحلیل تکنیکال» به اختصار به موضوع شکست پرداختیم. اما در این مقاله تا حدی دقیقتر به موضوع شکست میپردازیم.
فرایند و عوامل شکست یک سطح شامل موارد زیر است:
مهمترین عاملی که در شکست یک سطح وجود دارد، این است که آن سطح مربوط به چه تایم فریمی است. هر سطحی باید در تایم فریم مربوط به خودش شکسته شده و عوامل شکست در آن تایم فریم بررسی شود. تشخیص تایم فریم سطوح مانند تشخیص تایم فریم پیوت است.
برای تشخیص تایم فریم سطح، باید تایم فریم را به قدری افزایش دهید که سقف، کف یا پیوتی که خطوط روند از آنها ترسیم شدهاند دیگر شرایط و تعریف پیوت را نداشته باشد. به عنوان مثال در تایم روزانه پیوتی را تشخیص میدهید، اگر تایم فریم را به هفتگی تغییر دهید و آن پیوتها هنوز هم شرایط پیوت را داشته باشند، میتوان نتیجه گرفت که این پیوتها مربوط به تایم فریم هفتگی هستند.
ولی اگر با تغییر تایم فریم به هفتگی، آن نقاط، دیگر شرایط پیوت را نداشته باشند، مشخص میشود که پیوتها مربوط به تایم فریم روزانه است.
بهترین حالت برای شکست یک سطح این است که قبل از شکست، نمودار قیمت کمی به صورت فشرده (compress) و درجا حرکت کند. این امر نشان دهنده این است که معاملهگران قبل از شکست یک سطح به تصمیمی واحد برای شکست یک سطح رسیدهاند.
البته گاهی نیز اتفاق میافتد که قیمت بدون حرکت فشرده از یک سطح عبور میکند. در این حالت قیمت پس از عبور از سطح معمولا اصلاح زمانی (حالتی که قیمت کاهش چشمگیری ندارد، اما برای مدت زمان طولانی بدون روند و سردرگم حرکت میکند.) انجام میدهد.
شرایط و نوع کندلی که باعث شکست سطح میشود نیز اهمیت زیادی دارد. این کندل باید شرایط زیر را داشته باشد.
آرایش کندلی پس از شکست یک سطح نیز اهمیت ویژهای دارد. پس از شکست یک سطح، باید حدود 3 تا 7 کندل درجا زدن و تثبیت قیمت را داشته باشیم. البته گاها قیمت طی این 3 تا 7 کندل به زیر سطح شکسته شده میآید که موضوع مورد بحث این مقاله نیست و در مقالهای جداگانه بررسی خواهد شد.
اما به طور خلاصه ما آن درجا زدن قیمتی را در نظر میگیریم که بیشتر از 50 درصد حرکت شکست را اصلاح نکرده باشد.
و اما آخرین مرحله شکست، زمانی است که قیمت از محدوده آرایش کندلیِ بعد از شکست خارج شود. مادامی که قیمت از این محدوده خارج شود، میتوان گفت که شکست کامل شده است.
خطوط روند نیز مانند سطوح استاتیک و پرایسی، بعد از تاییدیه شکست، تغییر ماهیت میدهند. به این معنا که اگر خط روند قبل از شکست نقش حمایتی داشته باشد، پس از شکست نقش مقاومتی خواهد داشت و بالعکس.
بیشتر بخوانید: حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
برای معاله بر اساس خطوط روند میتوانید به دو طریق خرید و فروش بر اساس حمایتها و مقاومتها و معامله بر اساس شکست خط روند اقدام کنید.
در این حالت پس از ترسیم خطوط روند و بررسی اعتبار آن، میتوانید زمانی که قیمت به این خطوط در آینده رسید معامله کنید.
برای معامله بر اساس شکست سطوح، میتوانید در دو مرحله معامله کنید.
خطوط روند یکی از اساسیترین و مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در عین سادگی بسیار کاربردی و مفید هستند. با تسلط بر ترسیم و تفسیر این خطوط میتوانید نقاط خرید و فروش مناسبی را برای معاملاتتان بیابید.
در نظر داشته باشید که علیرغم لزوم یادگیری ترسیم خطوط روند، این ابزار برای تحلیل یک نمودار کافی نیست و باید در کنار سایر ابزارها استفاده شود. نکتهای که مایل هستیم در انتهای این مقاله بیان کنیم این است که به ازای هر یک از مطالب این مقاله و مقالات قبل، باید ساعتها و حتی روزها تمرین کنید تا به تبحر کافی دست یابید. طوری که خطوط روند را بدون نیاز به ترسیم و با چشمهایتان شناسایی کنید و نقاط شکست و یا هانت را به راحتی تشخیص دهید.
مهندسی عمران خوندم و طی دوران تحصیل وارد بازارهای مالی شدم. کم و بیش 10 سالی هست که در بازارهای مالی فعالیت دارم و شغل اصلیم محسوب میشه و حدود 4 5 سالی هم میشه که با ...