حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال؛ نحوه‌ی تشکیل حمایت‌ و مقاومت‌ها

آموزش تحلیل تکنیکال
زمان مطالعه : 12 دقیقه

همانطور که می‌دانید، ماحصل تحلیل تکنیکال، یافتن نقاطی برای خرید و فروش یک کالا است. برای یافتن نقاط خرید و فروش بهینه و کم ریسک نیز باید نمودار موردنظرتان را تحلیل کنید. در تحلیل نمودار قیمت، نقاطی که در جستجوی آن هستید همان حمایت‌ها و مقاومت‌ها هستند. از آنجا که مفاهیم حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال به شدت اهمیت دارد، بر آن شدیم تا در این مقاله به طور دقیق به بررسی انواع حمایت و مقاومت، نحوه شکل‌گیری و اعتبار آن‌ها بپردازیم.

حمایت و مقاومت چیست؟

در بازارهای مالی قیمت‌ها برای همیشه افزایش یا کاهش نمی‌یابند. یک روند صعودی یا نزولی بالاخره در یک نقطه‌ای تمام می‌شود و قیمت بر خلاف روند قبلی حرکت می‌کند. در نمودارها نقاطی وجود دارد که باعث تغییر مسیر کلی یا موقت قیمت می‌شوند. این نقاط را با نام حمایت و مقاومت می‌شناسیم.

 حمایت (Support)

به محدوده‌ای که به احتمال زیاد در آن ذهنیت و نگرش تقاضا (خرید) وجود دارد، حمایت می‌گویند. در دیدگاه کلاسیک، این محدوده‌ها در نمودار همان پیوت‌های سقف‌ها و کف‌ها هستند که پایین‌تر از قیمتِ آخرین معامله قرار دارند و معمولا با حرف S نشان داده می‌شوند.

مقاومت (Resistance)

مقاومت‌ بر خلاف حمایت‌، محدوده‌ای است که در آن ذهنیت و نگرش عرضه وجود دارد. یعنی اگر قیمت به این سطح برسد، به احتمال زیاد معامله‌گران اقدام به فروش می‌کنند و به دلیل افزایش عرضه نسبت به تقاضا، قیمت‌ها کاهش می‌یابد. این محدوده را با حرف R نشان می‌دهند.

نحوه‌ی تشکیل حمایت‌ها و مقاومت‌ها در بازار

پیش از این که به معرفی انواع حمایت و مقاومت بپردازیم، لازم است با نحوه‌ی ایجاد این سطوح آشنا شوید. دو دیدگاه برای نحوه‌ی به وجود آمدن سطوح حمایت و مقاومت وجود دارد. یکی دیدگاه سنتی که بر اساس همان اصول تحلیل تکنیکال کلاسیک است و دیگری دیدگاه مدرن است که منشاء به وجود آمدن سبک‌های جدید تحلیل پرایس اکشن است.

دیدگاه سنتی

در دیدگاه سنتی، فعالان بازار معتقدند که سطوح حمایت و مقاومت، حاصل ذهنیت معامله‌گران و عرضه و تقاضای محض است و تمام معامله‌گران عمده و خرد در شکل‌گیری این سطوح سهیم هستند.

به عنوان مثال، تعداد زیادی از خریداران یک کالا را در نقطه A می‌خرند. پس از مدتی قیمت رشد می‌کند و به نقطه B می‌رسد. حالا اگر در قیمت B عده‌ای زیادی از خریدارانی که در سود هستند اقدام به فروش کنند، به دلیل این‌که مقدار عرضه نسبت به تقاضا افزایش یافته، باعث کاهش قیمت می‌شود. از آنجا که در نقطه B عرضه اتفاق افتاده است، در آینده به عنوان مقاومت یا سطح عرضه یاد می‌شود.

البته این نوع نگرش کاملا درست است ولی کامل نیست، زیرا تاثیر و نحوه‌ی دستکاری بازار توسط معامله‌گران عمده را در نظر نمی‌گیرد. ( معامله‌گران عمده به گردانندگان بازار، موسسات بزرگ، بانک‌ها، نهنگ‌ها، دست‌های پشت پرده، Big boys و … معروف هستند.)

دیدگاه مدرن

دیدگاه مدرن معتقد است که بازارهای مالیِ بزرگ مانند فارکس و … به نحوی طراحی شده‌اند تا معامله‌گران خرد متضرر شوند. آمارهای منتشر شده توسط کارگزاران و صرافی‌ها این نظریه را تایید می‌کند. بر اساس این آمارها تعداد معامله‌گران خُردی که از این بازارها می‌توانند به طور مستمر کسب سود کنند بسیار اندک است.

حقیقت این است که تمام جزئیات این بازارها توسط معامله‌گران عمده تعریف می‌شود. اینکه قیمت در چه جهتی و تا کجا رشد یا ریزش داشته باشد، مقاومت‌ها و حمایت‌ها کجا باشند، قیمت به کدام حمایت و مقاومت واکنش نشان دهد و از کدام یک عبور کند.

معامله‌گران عمده برای اینکه معامله‌گران خرد متوجه رفتارشان نشوند، دستکاری قیمت‌ را بر اساس اصول تحلیل تکنیکال انجام می‌دهند تا حرکات قیمت و روند بازار توجیه و دلیل داشته باشد و طوری نشان می‌دهند که گویا بازار بر اساس عرضه و تقاضا حرکت می‌کند. با این کار معامله‌گر خرد، بازار را تحلیل‌پذیر می‌بیند و کسب سود را ساده می‌انگارد. در حالی که حقیقت این است که معامله‌گران عمده، احساسات‌ آن‌ها را به بازی می‌گیرند و آن‌ها را بازیچه دست خود می‌کنند تا نقدینگی مورد نیازشان را تامین کنند.

البته به این نکته نیز باید اشاره کرد که بازار قابل تحلیل است و در صورت داشتن استراتژی معاملاتی مناسب، کنترل میزان ریسک‌ و پایبند بودن به آن، می‌توانید تا حدودی در این بازی در امان باشید.

انواع حمایت و مقاومت

سطوح حمایت و مقاومت بر اساس دیدگاه‌های اشاره شده در بالا به دو دسته کلی سطوح کلاسیک و سطوح پرایسی دسته‌بندی می‌شوند که هر کدام نحوه تشخیص، ترسیم و ویژگی‌های منحصر به فرد خود را دارد. در ادامه به بررسی مختصر و نحوه تشخیص این سطوح می‌پردازیم.

سطوح کلاسیک

سطوح کلاسیک شامل سطوح استاتیک یا ایستا و سطوح داینامیک یا پویا می‌شود. سطوح استاتیک شامل پیوت‌ها و اعداد رند هستند که با خطی کاملا افقی نشان داده می‌شوند. اما سطوح داینامیک خطوط مورب هستند که بر روی روندها ترسیم می‌شود.

سطوح استاتیک

سطوح استاتیک پیوت‌های سقف و کف یا اعداد رند هستند. برای ترسیم این سطوح کافیست پیوت‌های معتبر و مناسب را بیابید و یک خط افقی از آن‌ها رسم کنید. همچنین اعداد رند مانند 5، 10، 25، 100، 1500 و … را مشخص کنید . یک خط افقی بر روی این قیمت‌ها رسم کنید.

نکته قابل توجه در مورد این سطوح، تایم فریم و ماژور یا مینور بودن پیوت‌ها است. پیوت‌های ماژور و بلندمدت قطعا قدرت بیشتری نسبت به پیوت‌های مینور و کوتاه مدت دارند.

سطوح داینامیک

سطوح داینامیک که به خطوط روند معروف‌اند نیز از پیوت‌ها ترسیم می‌شوند. در این روش باید ابتدا روند را تشخیص دهید. سپس پیوت‌های سقف (یا پیوت‌های کف) را با خط راست به یکدیگر متصل کنید. نکته قابل توجه این است که پیوت‌ها باید هم جنس و از یک تایم فریم باشند. یعنی پیوت‌های ماژور به ماژور و پیوت‌های مینور به مینور متصل می‌شوند.

برای ترسیم این خطوط حداقل به دو پیوت نیاز دارید. به خط روندی که از سقف‌ها ترسیم می‌شود، مقاومت و به خط روندی که از کف‌ها ترسیم می‌شود حمایت می‌گوییم. در مناطق خط روند حمایتی ذهنیت خرید و در مناطق خط روند مقاومتی ذهنیت فروش وجود دارد. پس وقتی قیمت به خط روند مقاومتی می‎رسد اکثر معامله‌گران آماده فروش هستند.

ترسیم خطوط روند را در مقاله‌ای جداگانه به طور مفصل توضیح خواهیم داد.

از خطوط روند برای تشخیص تغییر روندها نیز می‌توان استفاده کرد. روش کار به این صورت است که پس از ترسیم خط روند، هرگاه نمودار خط روند را بشکند و از آن عبور کند، به شرطی نمودار مجددا از خط روند عبور نکند، می‌توان گفت احتمال تغییر روند بسیار زیاد است.

سطوح عرضه و تقاضا (سطوح پرایسی)

سطوح پرایسی را تحلیل‌گران سبک پرایس اکشن ارائه داده‌اند. این دسته از سطوح که بر اساس اصول دیدگاه مدرن هستند، علاوه بر سطوح استاتیک و داینامیک، سطوح دیگری را نیز دربرمی‌گیرند. تحلیل‌گران این دیدگاه معتقدند این سطوح علائم و نشانه‌ی‌گذاری‌های معامله‌گران عمده هستند که بر روی نمودار به جای می‌گذارند.

نکته مهمی که در اینجا باید اشاره شود، این است که این سطوح در اکثر اوقات یکبار مصرف هستند. یعنی اگر یک بار قیمت از این سطح برگردد، دفعات بعد احتمال برگشت قیمت از این سطوح کمتر است. همچنین باید بدانید که این سطوح بسته به تایم فریمی که در آن به وجود آمده است، می‌تواند قیمت را برگرداند. به عنوان مثال میزان برگشت قیمت از سطح ماهانه قطعا بسیار بیشتر از میزان برگشت قیمت از سطح روزانه است. در ادامه به معرفی سه نوع از این سطوح می‌پردازیم.

سطوح پیوتی

سطوح حاصل از تشکیل پیوت که دیدگاه مدرن بیان می‌کند، کمی متفاوت از سطوح استاتیک است. این تفاوت صرفا در تعیین محل سطوح است. در دیدگاه کلاسیک معمولا سطح پیوتی، بسیار بزرگ بوده و دقت معاملات را پایین می‌آورد و میزان ریسک معاملات را افزایش می‌دهد.

اما در دیدگاه مدرن، پیوت‌ها دو سطحِ داخلی و خارجی دارند که معمولا قیمت به سطح داخلی واکنش نشان می‌دهد. به تصویر زیر دقت کنید، تصویر بالا سطح پیوت کلاسیک و تصویر پایین سطح پیوت مدرن را نشان می‌دهد.

 

سطوح حاصل از شکست

در دیدگاه مدرن تحلیل‌گران معتقدند که معمولا پس از شکست خط داینامیک یا استاتیک، قبل یا بعد محل از شکست سطحی به وجود می‌آید که برای معامله در آینده بسیار مناسب است.

سطوح حاصل از منشاء حرکت

یکی دیگر از سطوح پرکاربرد در دیدگاه مدرن، سطوح حاصل از منشاء و مبداء حرکت قیمت است. برای پیدا کردن منشاء حرکت قیمت، کافیست یک حرکت تند و شارپ را پیدا کنید. سپس در ابتدای این حرکت به دنبال یک سطح بگردید و آن را ترسیم کنید. به احتمال زیاد خواهید دید در آینده، قیمت به این سطوح واکنش نشان خواهد داد.

تغییر ماهیت سطوح

در تحلیل تکنیکال، قانونی تحت عنوان اصل تغییر ماهیت سطوح وجود دارد. این اصل بیان می‌کند که در صورت عبور قیمت از یک سطح و شکست آن، آن سطح تغییر ماهیت می‌دهد. یعنی اگر سطح قبل از شکست نقش مقاومتی داشته است، بعد از شکست نقش حمایتی خواهد داشت و اگر سطحی قبل از شکست نقش حمایتی داشته است، بعد از شکست نقش مقاومت خواهد داشت. در دیدگاه مدرن به چنین سطوحی، سطوح فلیپ (Filip zone) می‌گویند.

اعتبار سطوح

پس از شناخت انواع سطوح در دیدگاه‌های مدرن و سنتی، حال باید میزان اعتبار سطوح را تشخیص دهید. اعتبار سطوح به بیان ساده یعنی کدام سطح قدرت بیشتری برای برگرداندن قیمت دارد. برای تشخیص قدرت یک سطح، باید سه پارامتر تایم فریم سطح، تعداد برخورد قیمت به آن سطح و مینور یا ماژور بودن آن سطح را مشخص کنید.

تایم فریم

هر دو دیدگاه کلاسیک و مدرن معتقدند تایم فریم هر سطحی که بیشتر باشد، آن سطح قدرت بیشتری دارد. به عنوان مثال، سطح ماهانه قدرت بیشتری نسبت به سطح روزانه دارد. زیرا در گذشته این سطح حجم معاملات بیشتری داشته و در حال حاضر نیز میزان سفارشات و نقدینگی بیشتری در آن سطح وجود دارد.

این بدان معنا است که در صورتی که قیمت به سطح ماهانه برسد، این سطح به احتمال بسیار بیشتری نسبت به سطح روزانه قیمت را می‌تواند برگرداند. همچنین اگر قیمت از یک سطح ماهانه به یک سطح روزانه برسد، به احتمال زیاد قیمت سطح روزانه را خواهد شکست، زیرا قدرت سطح ماهانه بیشتر است.

تعداد برخورد

دیدگاه کلاسیک معتقد است که یک سطح یا خط روند، هرچقدر تعداد برخورد بیشتری داشته باشد، قدرت بیشتری دارد. اما دیدگاه مدرن، نظری کاملا مخالف آن دارد. آن‌ها معتقدند که یک سطح هرچقدر بکرتر و تعداد برخورد کمتری داشته باشد، توانایی بیشتری برای برگشت قیمت دارد. زیرا نقدینگی بیشتری (تعداد معامله‌گران بیشتری) در آن سطح وجود دارد که با هربار برخودر به آن سطح، ذهنیت و میزان سفارشات نسبت به آن سطح کمتر می‌شود.

دیدگاه مدرن تنها در صورتی که یک سطح با تعداد برخورد زیاد را معتبر می‌داند که آن سطح شکسته شده باشد. زیرا این سطح اکنون تغییر ماهیت داده است و قدرت زیادی دارد.

ماژور یا مینور

دیدگاه سنتی معتقد است که سطوح ماژور قدرت بیشتری نسبت به سطوح مینور دارند. اما دیدگاه مدرن باور دارد که سطوح ماژور و مینور به تنهایی وجود ندارند. بلکه سطوح نسبت به یکدیگر ماژور و مینور هستند. یعنی سطح روزانه نسبت به سطح ماهانه مینور محسوب می‌شود و نسبت به سطح چهار ساعته ماژور است و سطوح تایم بالاتر قدرت بیشتری دارد.

سخن آخر

مفاهیم سطوح مقاومت و حمایت نیز مانند روندها و پیوت‌ها از اهمیت بالایی برخوردار هستند. همچنین مهم‌ترین نکته در تشخیص این سطوح تشخیص تایم فریم سطوح است. تشخیص تایم فریم‌ها نیز مانند تشخیص تایم فریم پیوت است که در مقاله پیوت چیست؟ بیان شد.

در استفاده از این سطوح باید دقت کنید که نمودار از چه سطحی با چه تایم فریمی، به سطح مورد نظر شما رسیده است. مثلا اگر قیمت از سطح روزانه به سمت سطح مورد نظر شما که 4 ساعته است رسیده باشد، باید با دقت بیشتری معامله کنید. زیرا قدرت سطح روزانه به نسبت سطح چهار ساعته بیشتر است و احتمال شکست سطح مورد نظر شما وجود دارد.

پرسش و پاسخ

این سوال جواب دقیقی ندارد اما می‌توان گفت دیدگاه مدرن، سطوح نسبتا بهینه‌تری برای میزان حدضرر ارائه می‌دهد که این امر باعث کاهش میزان ریسک معامله‌تان خواهد شد. همچنین دیدگاه کلاسیک یا سنتی در تایم فریم‌های پایین دقت کافی را ندارد و احتمال ناکار آمد بودن این سطوح زیاد است. از طرفی این دیدگاه در تایم فریم‌های بلند مدت عملکرد خوبی دارد.
اگر بخواهیم با احتیاط پاسخ دهیم، باید بگوییم سطوح پرایسی فقط برای یک معامله است. اما این سطوح معمولا تا برخورد سوم قابل معامله است. این نکته را در نظر بگیرید که پس از هر برخورد اعتبار سطوح پرایسی کاسته می‌شود.
محسن امیری

مهندسی عمران خوندم و طی دوران تحصیل وارد بازارهای مالی شدم. کم و بیش 10 سالی هست که در بازارهای مالی فعالیت دارم و شغل اصلیم محسوب میشه و حدود 4 5 سالی هم میشه که با ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *