آیا تا به حال به این موضوع اندیشیدهاید که در هر کدام از انواع روند نزولی، صعودی و خنثی باید چگونه و بر چه اساسی معامله کرد؟ روش تشخیص محدوده حمایت و مقاومت در روندها به چه صورت است؟ تغییر روندها را چگونه تشخیص بدهیم؟ پاسخ تمام این سوالات در گرو یادگیری استفاده از خطوط روند است.
در این مقاله به صورت کاربردی به بیان مفاهیم خط روند، انواع خط روند، خط روند معتبر و شکست خط روند خواهیم پرداخت.
برای درک خطوط روند نیاز است تا ابتدا انواع روند را شناخته و تعریف هر کدام را بدانید. به طور کلی از نظر نوع مسیر حرکت، سه نوع روند صعودی، نزولی و خنثی داریم. این روندها از نظر بازه زمانی به 3 دسته کوتاه مدت (کمتر از 1 ماه)، میان مدت (از 1 تا 12 ماه) و بلند مدت (بیشتر از 12 ماه) تقسیم میشوند.
بیشتر بخوانید: روند چیست؟ انواع روند کدامند؟
به روندی صعودی گفته میشود که قله و درههای جدید از قله و درههای قبلی در بالاتر تشکیل شوند. روند نزولی نیز دقیقا تعریفی بر خلاف روند صعودی دارد و در آن قلهها و درههای جدید نسبت به قله و درههای قدیمی پایینتر تشکیل میشود. اما در روند خنثی قلهها و درهها تقریبا در یک راستا تشکیل میشوند.
قیمت برای همیشه نمیتواند در یک روند بماند، لذا این روندها دائما در بازههای زمانی مختلف به یکدیگر تبدیل میشوند. پس تغییر روند را میتوان این گونه تعریف کرد: هرکجا که تعریف روند جاری نقض شود، ما آماده تغییر روند هستیم، ولی باید منتظر نشانهی تاییدی باشیم تا به اطمینان بیشتر بتوان گفت که روند تغییر پیدا کرده است.
دانستن انواع روند و شرایط تغییر روند برای معامله در بازار به هیچ عنوان کافی نیست. لذا شما به ابزاری نیاز دارید تا در روندها نقاط احتمالی حمایت و مقاومت بعدی را مشخص کند. آن ابزار خطوط روند است.
خطوط روند، روندهای به ظاهر بینظم را نظم بخشیده و محدودههای احتمالی تشکیل سقف و کف بعدی را مشخص میکند. همچنین با این خطوط میتوانید فرایند تغییر روند را زودتر (نسبت به نشانههای 1 و 2 در تصویر قبل) تشخیص دهید.
اگر بتوانید خطوط روند را به درستی ترسیم کرده و آنها را تفسیر کنید، تا حد قابل توجهی میتوانید ریسک معاملاتتان را کاهش دهید و نقاط ورود و خروج بهینهتری بیابید.
خطوط روند بر اساس انواع روند دسته بندی میشوند که شامل سه نوع خط روند نزولی، خط روند صعودی و خط روند خنثی میباشند. ترسیم این خطوط در هر روند، اصول و قواعد متفاوتی دارند. دقت داشته باشید که این خطوط در تمام تایمفریمها و تمام روندها کاربرد دارند.
این خط روند، همانطور که از نامش پیداست بر روی روندهای صعودی ترسیم میشود. برای داشتن یک خط روند به دو نقطه نیاز دارید که در روندهای صعودی، خط روند از دو پیوت کف ترسیم شده و به سمت راست ادامه داده میشود. دقت کنید که نقاطی که انتخاب میشوند باید حتما پیوت و در یک روند باشند.
دلیل ترسیم خط روند از پیوتهای کف این است که در صورت عبور قیمت از این خط، شما به راحتی متوجه آثار تغییر روند خواهید شد.
بیشتر بخوانید: پیوت در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
این نوع خط روند به طور کلی ماهیت و ذهنیت حمایتی دارد و تا زمانی که قیمت از این خط عبور نکرده است، پا برجاست. در صورتی که قیمت از این سطح به سمت پایین عبور کند، ذهنیت و ماهیت خط روند حمایتی به مقاومتی تغییر پیدا خواهد کرد و در صورت رسیدن قیمت به این سطح در آینده، قیمت با عرضه روبهرو خواهد شد.
علاوه بر ترسیم خط روند صعودی در کفها، میتوانید در سقفها نیز خط روند را ترسیم کنید که این خط روند به خط کانال معروف است. زیرا با ترسیم این خط، نمودار در یک کانال محدود میشود. برای ترسیم این خط کافیست خط روندی که در کفها ترسیم شده است را کپی کرده و در پیوت سقفِ بین آن دو پیوتِ کف قرار دهید. البته میتوانید دو پیوت سقف را جداگانه نیز انتخاب کرده و یک خط جداگانه ترسیم کنید.
توجه داشته باشید که قیمت به خط کانال زیاد مقید نیست. یعنی امکان عبور از این خط و برگشت مجدد به زیر این خط وجود دارد و معمولا اتفاق میافتد.
خط روند نزولی همانند خط روند صعودی عمل میکند. با این تفاوت که این خط روند نقاط مقاومت را نشان داده و در صورت رسیدن قیمت به این خط، با توجه به ذهنیت عرضهای که وجود دارد قیمتها کاهش مییابد. برای ترسیم این خط روند نیاز است که دو پیوت سقف داشته باشید که در یک روند قرار داشته باشد.
همچنین خطوط کانال را برای این نوع خط روند میتوانید از پیوت کفی که بین دو پیوت سقف مشخص شده قرار دارد ترسیم کنید.
خط روند خنثی در حقیقت همان خطوط استاتیک (در مورد خطوط و سطوح استاتیک در مقاله ترسیم سطوح حمایت و مقاومت بیشتر بخوانید) هستند. برای روندهای خنثی باید هم در سقفها و هم در کفها خطوط را ترسیم کنید زیرا امکان عبور قیمت از هر جهتی وجود دارد که باعث تغییر روند میشود.
بیشتر بخوانید: ترسیم سطوح حمایت و مقاومت
نکته بسیار مهم این است که نمودارها حدود 80 درصد عمر خود را در روندهای خنثی میگذرانند. پس منطقی به نظر میرسد که بیشتر در این روندها معامله انجام دهیم. در حقیقت روندهای خنثی همان بیسها هستند که در مقاله ترسیم سطوح حمایت و مقاومت به صورت جامعه به آن پرداخته شده است.
به این نکته توجه داشته باشید که روندهای خنثی حتما به صورت کاملا افقی نیستند. منظور از روند خنثی، روندی است که سقفها و کفها نسبت به سقف و کف قبلی اختلاف آنچنانی نداشته باشد.
ترسیم خط روند برای انواع روند را بیان کردیم. اما همیشه روندها بسیار شکیل و منظم نیستند. گاهی حرکتهای ناگهانی و شارپ اتفاق میافتد. برای این چنین حرکاتی چه باید کرد؟
برای زمانی که حرکتهای شارپ و با شیب بسیار تند داریم، از خطوط روند میانی استفاده میکنیم. این نوع خط روند در دسته خطوط روند کلاسیک قرار ندارد و مربوط به پرایس اکشن است و به احتمال زیاد، پایان حرکت شارپ و با مومنتوم (حرکتهای پر قدرت و با شیب زیاد) را نشان میکند.
جهت ترسیم این خطوط کافیست یک حرکت شارپ و یکباره نزولی یا صعودی را بیابید. سپس زمانی که حرکت شارپ صعودی داریم، اولین سقفِ قبل از حرکت شارپ را به اولین کفِ بعد از حرکت شارپ متصل میکنیم. برای حرکت شارپ نزولی نیز اولین کف قبل از حرکت شارپ را به اولین سقف بعد از حرکت شارپ نزولی متصل میشود. به تصویر زیر توجه کنید.
حال که نحوه ترسیم انواع خط روند را میدانید، زمان این فرا رسیده است که تشخیص دهید کدام خط روند ترسیم شده معتبرتر خواهد بود و توانایی بیشتری برای بازگرداندن قیمت دارد.
دیدگاه کلاسیک چهار پارامتر را برای اعتبار خط روند بیان کرده است. آنها عبارتند از تعداد برخورد نمودار با خط روند، تعداد شکست، زاویه ترسیم و باز زمانی آن خط روند.
این دیدگاه بیان میدارد که هرچقدر تعداد برخورد نمودار به یک خط روند بیشتر باشد، آن خط معتبرتر بوده و توانایی برگشت قیمت بیشتری دارد.
هرچقدر تعداد عبور قیمت از یک خط روند کمتر باشد، یعنی آن خط را کمتر نقض کرده باشد، اعتبار آن خط بیشتر است.
روندها معمولا در 4 زاویه 30، 45، 60 و 90 حرکت میکنند. تحلیل کلاسیک بیان میکند که خطوط روندی که به زوایای 30 و مخصوصا 45 درجه نزدیکتر باشند اعتبار و پویایی بالاتری دارند.
آن خطوط روندی دارای اعتبار بیشتر است که مدت زمان بیشتری را دربرگیرد. به عنوان مثال خطوط روندی که از اولین پیوت تا آخرین برخورد نمودار به آن، 1 سال زمان سپری شده است، توانایی بیشتری در برگشت قیمت نسبت به خط روند 2 ماهه دارد.
با توجه به این موارد، خط روندی که این چهار پارامتر را باهم داشته باشد، اعتبار بیشتری نسبت به سایر خطوط روند دارد.
مبحث شکست خطوط و سطوح، از آنجا که اهمیت بسیار بالایی دارد، نیازمند مقالهای جداگانه و تخصصی است. لذا در این مقاله به اختصار به این مبحث خواهیم پرداخت.
بنا به دیدگاه کلاسیک، شکست کاملِ یک خط یا سطح و بحث تغییر روند، اصول، شرایط و تعریف مشخصی دارد. به طور کلی زمانی میگوییم یک سطح شکسته است که نمودار از سطح مورد نظر با یک کندل قوی (کندلی با بدنه بزرگ) که حجم معاملات بیشتری نسبت به کندلهای قبل دارد، عبور کند. همچنین پس از عبور قیمت از سطح با شرایط فوق، نمودار باید توانایی ماندن (تثبیت) بر روی سطح شکسته شده به مدت 3 تا 7 کندل را داشته و نهایتا قیمت با یک کندل تاییدیه در جهت شکست، از سطح فاصله بگیرد.
دقت کنید که کندلهای تثبیت باید از همان تایم فریم کندل شکست باشد. به معنای دیگر اگر کندلی که با حجم زیاد سطح را شکسته است، مربوط به تایم روزانه است، کندلهایی که بر روی سطح شکسته شده جهت تثبیت تشکیل میشوند نیز باید از تایم روزانه باشند.
نکتهی مهم دیگری که در مبحث شکست وجود دارد این است که قیمت بعد از شکست، میتواند به زیر سطح برگردد و حتی بعد از برگشت به زیر سطح میتواند مجددا سطح را شکسته و از سطح فاصله بگیرد. به این گونه حرکات اصطلاحا جمعآوری نقدینگی، فعال کردن حد ضرر یا هانت میگویند که دیدگاه کلاسیک هیچ برنامه یا استراتژی برای اینگونه حرکات ندارد.
خطوط روند یکی از ابزارهای بسیار پرکاربرد در تحلیل تکنیکال است. با تسلط بر این مبحث میتوانید نقاط حمایت و مقاومت روندها را بیابید و معاملاتتان را بهینهتر کنید. همچنین با استفاده از خطوط روند محل تغییر روند را نیز میتوان تا حدودی مشخص کرد و از آنها استفاده کرد.
ذکر این نکته نیز الزامی است که تسلط بر خطوط روند کار سادهای نبوده و نیاز به تمرین و بکتست (استفاده از ابزار در گذشته نمودار و تحلیل و بررسی آن که آیا در معاملات کاربرد دارد یا خیر؟) فراوان دارد.
مهندسی عمران خوندم و طی دوران تحصیل وارد بازارهای مالی شدم. کم و بیش 10 سالی هست که در بازارهای مالی فعالیت دارم و شغل اصلیم محسوب میشه و حدود 4 5 سالی هم میشه که با ...