دنیایی را تصور کنید که در آن سیستمهای مالی، باز، شفاف و دردسترس همگان هستند. دنیایی که در آن دیگر نیازی به واسطه نیست و تراکنشها میتوانند به طور یکپارچه در سراسر مرزها انجام شوند. این چشم اندازِ امورمالی غیرمتمرکز یا دیفای (DeFi) است. دیفای یک جنبش بهسرعت در حال رشد است که از فناوری بلاکچین برای ایجاد یک اکوسیستم مالی، استفاده میکند.
Decentralized Finance که به اختصار به آن DeFi نیز میگویند، به معنای امور مالی غیرمتمرکز میباشد. دیفای، اصطلاحی است که برای توصیف یک سیستم مالی جدید بر پایه فناوری بلاکچین و بدون نیاز به واسطه، استفاده میشود.
تفاوت سیستمهای مالی متمرکز و غیرمتمرکز، ریشه در نحوه عملکرد و چگونگی ساختاربندی این سیستمها دارد. در این قسمت به بیان این تفاوتها میپردازیم.
در یک سیستم متمرکز، کنترل و تصمیمگیریها در مورد سیستم، در دست یک شخص یا گروهی از افراد خاص قرار میگیرد که سیستم را مدیریت میکنند. اما در یک سیستم غیرمتمرکز، هیچ نهاد کنترلکننده واحدی وجود ندارد و کنترل یک سیستم یا شبکه بین شرکتکنندگان شبکه توزیع و تصمیمگیریها از طریق مکانیزم اجماع انجام میشود.
سیستمهای متمرکز، درخصوص تصمیمات و وقایعِ سیستم برای عموم شفاف نیستند. زیرا تمام تصمیمات پشت درهای بسته، توسط افراد خاصی گرفته میشوند. درمقابل، در یک سیستم غیرمتمرکز، تمام وقایع برروی بلاکچین ثبت میشوند و برای همه اعضای شبکه قابل مشاهده میباشند.
در یک سیستم متمرکز، اگر موجودیت یا سرور مرکزی به خطر بیفتد یا از کار بیفتد، کل سیستم ممکن است در برابر هک، نقض دادهها یا انواع دیگر حملات آسیبپذیر باشد. در مقابل، از آنجا که دادهها در سیستمهای غیرمتمرکز بین تمام نودهای شبکه توزیع میشوند، اگر آسیبپذیری یا هکی در بلاکچین صورت بگیرد، برای اصلاح شبکه، درصورت اجماع صددرصدی تمام نودهای بلاکچین، میتوان فرایند عقبگردِ بلاک (roll back) که تمام بلاکهای بعد از آسیبپذیری را لغو میکند، انجام داد. درصورتی که اجماع صددرصدی رخ ندهد، نمیتوان roll back را انجام داد و برای اصلاح آسیبپذیری، باید یک هاردفورک از بلاکچین ایجاد کرد.
سیستمهای مالی متمرکز میتوانند بسیار سریعتر و مقیاسپذیرتر باشند. زیرا دارای یک نقطه کنترل هستند و میتوانند به سرعت تصمیم بگیرند. سیستمهای غیرمتمرکز کندتر عمل میکنند، زیرا تصمیمگیریها نیاز به اجماع دارند و باید در یک بلاکچین عمومی ثبت شوند. به عنوان مثال، Visa، طبق ادعای خود، توانایی پردازش 65,000 تراکنش بر ثانیه را دارد. درحالی که این عدد در بیتکوین فقط 7 تراکنش در ثانیه میباشد.
دیفای یک حوزه بسیار عظیم و منعطف میباشد که همهروزه درحال تغییر، گسترش و پیشرفت است. این مهم به لطف علم کریپتوگرافی، فناوری بلاکچین و قراردادهای هوشمند بهدست آمده است. سیستمهای مالی غیرمتمرکز و متمرکز از اساس با هم تفاوت دارند. به همین دلیل، روش کارکرد خدمات آنها نیز، ممکن است بسیار متفاوت باشد. در ادامه به بررسی تعدادی از خدمات مالی دیفای و نحوه کار آنها میپردازیم.
صرافیهای غیرمتمرکز یا DEXها، یکی از شناختهشدهترین محصولات حوزه دیفای میباشند. برخلاف صرافیهای سنتی، DEXها به کاربران اجازه میدهند تا بدون اتکا به واسطهها، مستقیما با یکدیگر معامله کنند. این ویژگی، شفافیت، امنیت و کنترل کاربر بر وجوه را بیشتر میکند. پلتفرمهای DEX از قراردادهای هوشمند و استخرهای نقدینگی برای تسهیل معاملات استفاده میکنند و نیاز به دفتر سفارشاتِ متمرکز (Centralized Order Books) را از بین میبرند. استفاده از DEXها مزایایی نیز به همراه دارد. کارمزدهای صرافیهای غیرمتمرکز در مقایسه با صرافیهای سنتیِ ارزهای فیات بسیار کمتر میباشند و این کارمزدها به دلیل اینکه در قرارداد هوشمند نوشته شدهاند، قابل تغییر نیستند. افزایش حریم خصوصی افراد در معاملات نیز دیگر خصوصیت DEXها میباشد که به جذابیت آنها میافزاید. Uniswap، PancakeSwap و pulseX، مثالهایی از این صرافیها هستند که به ترتیب قابلیت معامله توکنهای ERC-20 شبکه اتریوم (Ethereum)، توکنهای بایننس اسمارت چین (Binance Smart Chain) و توکنهای شبکه پالسچین را ارائه میکنند.
استیبلکوینها یا همان ارزهای ثابت، نوعی از ارزهای دیجیتال هستند که به گونهای طراحی شدهاند تا همیشه یک ارزش ثابت را حفظ کنند و اغلب ارزشی یک به یک با دلار آمریکا، ارائه میکنند. این موضوع تسهیل و تسریع انجام معاملات را با خود به همراه دارد.
USDT، USDC، BUSD و DAI شناختهشدهترین انواع استیبلکوینها میباشند. اما همه این استیبلکوینها غیرمتمرکز نیستند. از مواردی که بیان شد، USDT، USDC و BUSD متمرکز هستند و توسط یک شرکت یا سازمان قابل کنترل میباشند. درمقابل، DAI محصول مستقیم دیفای است و تا حد زیادی نیز غیرمتمرکز است.
دای از طریق پروتکل MakerDAO که بر روی بلاکچین اتریوم کار میکند، ایجاد و مدیریت میشود. این ارز ثابت توسط کاربرانی که وثیقه (مانند اتریوم) را در قراردادهای هوشمند بهنام CDPها (Collateralized Debt Positions)، قفل میکنند، تولید میشود و پایداری آن به صورت الگوریتمی و همچنین جمعآوری رزروهایی از سایر استیبلکوینها مانند USDT و USDC، بدون نیاز به یک مرجع متمرکز حفظ میشود. این ماهیت غیرمتمرکز، دای را از استیبلکوینهای متمرکز مانند USDT، USDC و BUSD متمایز میکند.
در دنیای واقعی، بیمه قراردادی است که در آن افراد یا اشخاص حقیقی و حقوقی در ازای حمایت مالی در برابر انواع خاصی از زیان یا خسارات، به یک شرکت بیمه، حق بیمه پرداخت میکنند. این حق بیمه براساس آمار و ارقام توسط تحلیلگران شرکتهای بیمه محاسبه میشود. اگر رویدادی رخ دهد که بیمه آن را پوشش میدهد، شرکت بیمه غرامتی را برای کمک به جبران خسارات ارائه میکند. به عنوان مثال بیمه خودرو خسارات ناشی از تصادفات را پوشش میدهد.
درمقابل، بیمه در حوزه دیفای بهوسیله قراردادهای هوشمند اجرا میشود. بگذارید با یک مثال ادامه دهیم. کشاورزی را درنظر بگیرید که میخواهد محصولات زراعتی خود را در برابر آسیبهای محیطی مانند افزایش دما که ممکن است محصولات را از بین ببرد، بیمه کند. میتوان یک قرارداد هوشمند بربستر بلاکچین اتریوم نوشت که اگر دمای هوا به مدت پنج روز پیاپی بالاتر از 35 درجه سلسیوس بود، صد هزار دلار به کشاورز پرداخت شود. البته برای اجرا شدن این قرارداد هوشمند، کشاورز باید دو هزار دلار به عنوان حق بیمه بپردازد.
حال یک سوال اساسی مطرح میشود. قرارداد هوشمند که صرفا یک کد در بلاکچین است، چگونه میتواند متوجه وقوع شرایط در دنیای واقعی شود؟ چگونه میتواند به این دادهها دسترسی داشته باشد؟
اینجاست که اوراکلها (Oracles) وارد عمل میشوند. اوراکلها پلی میان دادههای دنیای واقعی و بلاکچین ایجاد میکنند. درمثالِ کشاورز، میتوانیم یک اوراکل ایجاد کنیم که دمای هوای شهر را از منابع مختلفی میخواند و سپس این داده توسط افرادی، برای تعیین صحت و درستی، مورد تایید قرار میگیرند تا از کلاهبرداریها و دادههای ساختگی جلوگیری شود.
سوال دیگری که مطرح میشود این است که صد هزار دلاری که قرار است به کشاورز پرداخت شود، از کجا میآید؟
این مبلغ به دو طریق تامین میشود. یکی از راههای تامین آن، انباشت حق بیمههای پرداخت شده توسط سایر افراد میباشد که شرایط خسارت برای آنها اتفاق نیفتاده است. روش دیگر، تامین این مبالغ، سرمایهگذاری و ورود نقدینگی برای بیمه است که سرمایهگذاران در ازای آن سود دریافت میکنند.
یکی دیگر از خدمات بسیار مهم اکوسیستم دیفای، وامدهی میباشد. در این پلتفرمها، همانند دنیای واقعی در ازای قراردادن وثیقه میتوان وام دریافت کرد. اما تفاوت بسیار مهمی وجود دارد. به عنوان مثال، در دنیای واقعی شما میتوانید با وثیقه قراردادن 20 درصد ارزش یک وام، آن را دریافت کنید و در صورت عدم بازپرداخت وام، مورد محاکمه قرار میگیرید. اما همانطور که میدانید یکی از ویژگیهای بلاکچین و Web3، ناشناس بودن افراد است. در این حالت، برای دریافت وام باید بیش از مقداری که میخواهید وام دریافت کنید، وثیقه در اختیار پلتفرم مورد نظر قرار دهید.
حال ممکن است چند سوال ذهن شما را به چالش بکشد. چرا وقتی فردی بیشتر از مقدار وام دارایی دارد، نیازمند دریافت آن باشد؟
خب، احتمالا شما این موضوع را با ارزهای فیات مانند دلار میسنجید. تصور کنید 1 واحد ارز اتر (ETH) در کیف پول خود دارید، اما از آنجایی که به رشد پروژه اتریوم باور دارید، قصد دارد اتر خود را نگه دارید. از طرفی به مقداری ارز ثابت دای (DAI) نیز نیاز دارید تا معاملاتی را انجام دهید. با فرض ارزش 2000 دلاری اتریوم، احتمالا میتوانید به اندازه نصف مقدار وثیقه درآن لحظه یعنی حدود 1000 دای وام دریافت کنید (البته این مقدار در پلتفرمهای مختلف و بسته به عوامل مختلف، ممکن است متفاوت باشد).
سوال دیگری که پیش میآید این است که اگر ارزش اتر شما، به عنوان وثیقه، به نصف یا کمتر از آن کاهش پیدا کند، چه اتفاقی میافتد؟
پیش از اینکه قیمت وثیقه تا حد خاصی کاهش یابد، پلتفرم، شما را ملزم به افزایش ارزش وثیقه میکند. درصورتی که شما ارزش وثیقه را افزایش ندهید، این پلتفرمها، پیش از کاهش یافتن ارزش وثیقه بهاندازه ارزش وام و با ارزشی بالاتر، وثیقه شما را برداشت میکنند. در مثالی که بیان کردیم، شما به ارزش 1000 دای وام دریافت کردید. اگر قیمت اتر به 1200 دلار کاهش پیدا کند، ممکن است اتر شما توسط آن پلتفرم برداشت و از کنترل شما خارج شود. به این شکل، این پلتفرمها از ضررهای اینچنینی جلوگیری میکنند.
Aave و Compound دو نمونه معروف پلتفرمهای وامدهی میباشند.
(دقت داشته باشید که تمامی اعداد در این مثال صرفا جهت درک بهتر شما بیان شده است و ممکن است با واقعیت متفاوت باشد.)
به فرایند قفل کردن داراییها در یک قرارداد هوشمند، به منظور کمک به افزایش امنیت و تایید تراکنشهای شبکه، استیکینگ میگویند. کاربرانی که ارزهای خود را در این فرایند قفل میکنند، در ازای آن از شبکه سود دریافت میکنند.
مقدار این سود به عواملی همچون پروتکل استیک مورد استفاده، مقدار ارز استیک شده و مدت زمان استیکینگ بستگی دارد.
پروتکل اثبات سهام (PoS) که توسط بلاکچینهایی همچون Ethereum 2.0، Pulsechain، Cardano، Polcadot، Tezos و Cosmos استفاده میشود، همچنین، توکنهای BEP-20 شبکه Binance Smart Chain، بهعلاوه پروتکل اجماع بلاکچین Avalanche، قابلیت استیکینگ را ارائه میکنند.
گرچه قابلیت استیککردن برای ارز بومی یک بلاکچین است و سایر توکنها ذاتا این قابلیت را ندارند، اما توسعهدهندگان یک توکن میتوانند مکانیسمهای استیککردن را ایجاد کنند. مانند توکن HEX در شبکه اتریوم 2.0.
ییلدفارمینگ درواقع یک قابلیت کلی است که بسیاری از پلتفرمهای دیفای از آن بهره میبرند. به وارد کردن نقدینگی به یک استخر نقدینگی (Liquidity Pool)، ییلدفارمینگ میگویند. حال این استخر میتواند برای یک صرافی غیرمتمرکز باشد یا مورد استفاده پلتفرمهای وامدهی و بیمه قرار گیرد. این پلتفرمها در ازای فراهم کردن نقدینگی، به سرمایهگذاران خود سود ارائه میکنند که این سود میتواند بسته به عوامل مختلفی، متغیر باشد.
یکی از خدمات مالی در سیستمهای متمرکز بانکی، سپرده بلندمدت است. در سپرده بلندمدت، مشتریان میتوانند مقدار مشخصی پول را برای مدت زمان معینی در بانک قفل کنند که بانک با استفاده از این سپردهها فعالیتهای خود همچون وامدهی را تامین مالی میکند. بانکها نیز در ازای آن مقدار سود ثابتی به مشتری خود میپردازد. البته این مقدار سود از سود حسابهای سپرده بیشتر است. چنانچه مشتری پول خود را زودتر از موعد سپردهی خود برداشت کند، بانک مشتری را متحمل جریمه میکند.
اما در حوزه امور مالی غیرمتمرکز، سپرده بلندمدت، به همان شکلی که در سیستمهای سنتی عمل میکند، برای اولین بار توسط هکس (HEX) به مرحله اجرا رسید. پس از هکس، پلتفرمهای دیگری نیز به سمت ارائه این سرویس روی آوردند. اما بااینحال، هکس تاکنون در این زمینه بدون نقص و آسیبپذیری عمل کرده است.
علیرغم تمام نقاط مثبت دیفای و پلتفرمهای آن که خدمات حائز اهمیتی را ارائه میکنند، هنوز چالشهایی در این حوزه وجود دارد. به عنوان مثال احتمال آسیبپذیر بودن قراردادهای هوشمند که ممکن است منجر به هک و از دست رفتن سرمایه شود. همچنین، مشکلات مقیاسپذیری در بعضی شبکهها همچون بلاکچین اتریوم که منجر به هزینه تراکنشهای سرسامآور و سرعت پایین تایید تراکنشها میشود، نمونههایی از چالشهای اساسی دیفای در حال حاضر میباشد.
دیفای یک حوزه نوظهور و پویا است که پتانسیل ایجاد تحولات عظیمی را در سیستمهای مالی دارد. این حوزه هنوز در مراحل ابتدایی خود است اما پتانسیل رشد و توسعه بسیار بالایی دارد. گرچه این حوزه با چالشهایی همچون امنیت قراردادهای هوشمند و مشکلات مقیاسپذیری روبهرو است که باعث عدم پذیرش و استفاده گسترده آن در تمام جوامع شدهاند، با این حال، پیشرفتهای مداوم در حوزه فناوری بلاکچین و نوآوریهای جدید در دیفای، نشاندهنده این است که این حوزه در حال غلبه بر این چالشها است. دیفای میتواند دسترسی به خدمات مالی را برای همه افراد در سراسر جهان، صرف نظر از موقعیت جغرافیایی یا شرایط اقتصادی، بهبود بخشد و همچنین، منجر به افزایش شفافیت، امنیت و کارایی در سیستم مالی شود.
تقریبا در سال 98 با ارزهای دیجیتال آشنا شدم و تنها چیزی که ازش میدونستم فقط ترید بود؛ تقریبا مثل همه کسایی که برای اولین بار با این حوزه آشنا میشن. اما هرچه بیشتر تو ...